سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خودنویس

این نوشته ها دست به قلم خودمه!...

5...

بگذار من بنویسمو تو بخندی...

بگذار من بنویسمو تو آن را نبینی!...

مهم خواندن تو نیست!...

مهم گفتن حرف دل من است!....

شاید با این نوشته ها دلم آرام بگیرد...

شاید به نبودنت عادت کنم...

شاید برایم محو شوی...!

محو شوی؟؟!!!...

مگر میشود تورا از تمام خاطراتم محو کرد؟؟!...

مگر میتوانم بگویم برایم هیچی؟؟!...

کاش بتوانم!....

کاش این درماندگی هایم تمام شود!...

کاش بشوم همان که بوده ام!...

همان آدمکه شاد!....

همان که دنیا را زیبا میدید!...

ولی حالا...

خسته است!...

این خستگی را کی بر تن کرد؟!....

یادت هست؟!...

همان روز که تو ادعای دوست داشتن کردی!...

و من ساده دل چه راحت باور کردم...!

میخواهم زمان به عقب برگرد...

وتو را دیگر نبینم!!!...

میخواهم زمان به عقب برگردد....

میشود خدا؟!..... 


[ شنبه 91/6/25 ] [ 6:34 عصر ] [ راتا ] [ نظرات () ]